حديثه جونحديثه جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
فاطمه فاطمه ، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

حدیثه جون دختر ناز بابا

بایسته ها و آسیب های فرهنگ حجاب و حیاء (1)

1392/6/17 4:06
187 بازدید
اشتراک گذاری

پوشش و حجاب، پاسدار حرمت زنان

 

انسان در پناه محافظ، احساس آرامش می کند. پوشش اسلامی نیز نگهبان زن است و به او امنیت و آرامش می بخشد. پس هر چه این پوشش کامل تر شود، درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر می رود. زحمت حجاب، حق بیمه ای است که زن برای تأمین سلامت خود می پردازد؛ زیرا حجاب، مانع جریان یافتن هوای نفس و نگاه های آلوده و فسادآمیز، به حریم پاک زنان می شود. پوشش، سدّی بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است. جایگاه والای زن می طلبد که این گوهر آفرینش، در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزش های انسانی اش در امان بماند. فلسفه نگهبانی و پوشش اشیا، ارزش آنهاست و هر قدر این ارزش بالاتر باشد، نسبت نگه داری آنها نیز بیشتر می شود.

 

پوشیدگی زن، نماد پرهیزکاری اوست. وقتی زن تقوای جنسی را رعایت کند و خود را بپوشاند، وعده های الهی که برای پرهیزکاران داده شده است، درباره او نیز محقق می شود. در واقع، چیرگی بر هواهای نفسانی و چشم پوشی از لذت های حرام، به انسان هیبت و وقار می بخشد. به صورت ناخودآگاه، برخورد مردان با زنانی که پوشش ناقصی دارند، برخوردی شهوانی و ابزاری است، ولی برخوردشان با زنان پوشیده و با حجاب اسلامی، برخوردی همراه با احترام و تکریم قلبی است.

 

نوع پوشش زن، معرّف شخصیت عفیف یا هوس انگیز اوست که موضع گیری مرد را در برابر او مشخص می کند. زن و مرد همانند دو سیم برق هستند که نبود عایق میان آنها آتش بی عفتی را شعله ور می سازد و ارزش ها را می سوزاند. تا وقتی بانوان، خود را از دید چشم های حریص مردان می پوشانند، دریای نفس آنها آرام است، ولی وقتی به جلوه گری دست می زنند، تلاطم روحی و نابسامانی روانی را برای مردان فراهم می آورند.

پیام متن:

حجاب دینی، پادزهر تهاجم فرهنگی و عاملی مهم در کاهش مفاسد اجتماعی است و به زنان و مردان باحجاب، هیبت و وقار می بخشد.

 

پرهیز از تحریک مردان

خداوند در آیه ای از قرآن مجید، حکم و حکمت حجاب را چنین بیان می کند:

یا اَیُّها النَّبِیُّ قُلِ لأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنین عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ذلکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ و کانَ اللّه ُ غَفورا رحیما.(احزاب:59)

ای پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که روسری های بلند خود را بر خویش فروافکنند که این کار برای اینکه آنها (به عفت) شناخته شوند تا از تعریض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند، بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.

حفظ پاک دامنی، منحصر به پوشش نیست، بلکه زن باید از هر گونه رفتاری که سبب تحریک و طمع ورزی هوس رانان می شود، به شدت بپرهیزد. برای نمونه، خداوند حتی نرمش در سخن گفتن را که سبب تحریک و گناه است، نفی می کند. همچنین خداوند در قرآن، «تبرّج»؛ یعنی آرایش برای خودنمایی را نکوهیده و آن را به جامعه جاهلی نسبت داده و فرموده است:

و لا تَبرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلیَّةِ الاُولی.(احزاب: 33)

و خود را همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین، زینت نمایی نکنید.

در حقیقت، آنچه مردان را تهییج می کند، سه چیز است: زیبایی، زیور و حرکت های اغوا کننده که در قرآن مجید، به تبرّج تعبیر شده است. رفتار زن می تواند وسیله اغوا و تهییج مرد شود؛ یعنی اگر زیبایی و زیور زنی دیده شود، ولی رفتار او معقول و متین باشد، مرد اغوا نمی شود، مگر به ندرت. به همین دلیل، نرم سخن گفتن زن، گاهی از بی حجابی و بی پردگی هم اغوا کننده تر است. امروزه بعضی لباس ها که مد روز نیز هستند، حجم و انحنای بدن را چنان نمایان می کنند که اغوای این پوشیدگی گاهی از برهنگی نیز بیشتر است.

 

پیام متن:

از نظر قرآن، زن نباید به گونه ای در اجتماع ظاهر شود که سبب جلب توجه و تحریک مردها شود.

 

مهم ترین انگیزه های بی حجابی

کسانی که در اعتقاد به خداوند تردید دارند و قلب آنان در ایمان به خداوند و انجام دادن تکالیف دینی و محاسبه روز جزا به مقام اطمینان نرسیده است، در عمل به دستورهای الهی تسامح می ورزند. کسانی که به ضرورت حجاب، به درستی پی نبرده اند، در پای بندی به آن نیز از خود ضعف و سستی نشان می دهند. همچنین برخی از زنان برای ارضای هوس رانی خود به تنوع پوشش، آرایش و زینت بسیار اهمیت می دهند و بهترین وقت های خود را به حضور در محیط های تجاری و تفریحی و مهمانی های فساد برانگیز می گذرانند.

این دسته از بانوان به دور عقل و دوراندیشی، مانند اشیای بی اراده، به کارهایی دست می زنند که هیچ گونه فایده ای برای آنها ندارد و حتی از این رهگذر، آسیب های جدی نیز متوجه آنان می شود. آنان می خواهند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی زنانگی خود، توجه دیگران را به خود جلب و در حقیقت، کمبودهای کمالی خود را از این راه جبران کنند، غافل از اینکه بی حجابی، تنها توجه بیماردلان را به زن جلب می کند؛ کسانی که خود، کمترین اعتباری ندارند. در این میان، هستند زنانی که عقده دگرآزاری دارند و با خودآرایی می کوشند تمایلات مردان را برانگیزانند و آن گاه بی پاسخ بگذارند. این حرکت، مردان را عقده ای می سازد و در مقابل، زنان بیمار از این حرکت خود لذت می برند.

متأسفانه برخی دختران نیز بدلباسی و خودنمایی را پلی برای رسیدن به ازدواج می پندارند. آنان گمان می کنند با بیرون ریختن موها، پوشیدن لباس های زننده و نامناسب و آرایش های ناپسند، می توانند جوانان را به خود جلب کنند، در حالی که جوانان با همه اقبال و خوش رویی هایی که با ایشان داشته اند، در پی ازدواج با آنان نخواهند بود و جوانان بی تقوا، از دختران خودنما تنها برای لذت های زودگذر استقبال می کنند، نه برای ازدواج. در حقیقت، این دختران در چشم هایشان جای دارد، نه در دل هایشان. بنا براین، بدحجابی و ظاهر سازی، چشم انداز مناسبی برای ازدواج نیست و اگر هم ازدواجی به خاطر جاذبه های جنسی صورت پذیرد، بنیان محکمی نخواهد داشت.

 

پیام متن:

از انگیزه های مهم بدحجابی، ضعف ایمان، خودنمایی، دگرآزاری و پندار غلط برای دست یابی به ازدواج است.

 

نگاهی به دیگر عوامل بدحجابی

شیطان با همه ارزش های الهی مخالف است و پذیرای گسترش گناهان و زشتی هاست و در این راه، از هر ابزاری بهره می گیرد. او با بررسی روحیه افراد، باورهای انحرافی خود را به شیوه های گوناگون عقیدتی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به آنان القا می کند. باید دانست که نزد شیطان، گناهان کلیدی اولویت دارند؛ زیرا این نوع زشتی ها سبب اشاعه گناهان نیز می شود. شیطان از یک سو دریافته است که صلاح و فساد زن، در صلاح و فساد اجتماع نقش چشم گیری دارد و از سوی دیگر می داند که زنان، به خودنمایی نزد دیگران راغبند و این خودنمایی نیز در اشاعه گناهان، نقش مؤثر و کلیدی دارد. از این رو، شیطان چنان در این مأموریت خود موفق عمل کرده است که برخی زنان باور کرده اند چنین گناهان آشکاری، شاخص روشن فکری و نشانه پیشرفت است. هر کسی با کمترین واقع بینی، به سرعت درمی یابد که هوس رانی، نه تنها نشانه روشن فکری و متمدن بودن نیست، بلکه قلب را تاریک و عقل را ضعیف می سازد و جز از وسوسه های شیطان و نفس اماره برنمی خیزد.

بی حجابی، نتیجه متمدن بودن نیست، بلکه در غرایز جنسی و ضعف باورهای دینی ریشه دارد. همچنین یکی دیگر از ریشه های بدحجابی، فخرفروشی است. بعضی از زنان دوست دارند که رفاه مالی آنان را دیگران نیز ببینند. بدین منظور لباس های فاخر می پوشند و ارزش خود را در طلا و جواهرات می جویند. اینان از جدیدترین و شیک ترین لباس ها و جواهرات بهره می گیرند و می کوشند خود را برتر از دیگران نشان دهند و اندوخته های مالی خود را به رخ دیگران بکشند و به این عمل افتخار کنند.

خودپسندی، غرور و فخرفروشی، در رفتار این گونه افراد موج می زند و اینان خود را برتر از دیگران می بینند. از سوی دیگر شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است و مدسازان پشت پرده که با بهره گیری از پژوهش های گسترده روان شناسی به طراحی مدهای جدید می پردازند، با طرح مدل های تحریک آمیز بر روی لباس و آرایش زنان، مقلدان بی اراده را اغفال می کنند.

 

پیام متن:

1. شیطان با جلوه دادن بی حجابی به عنوان نشانه تشخص می کوشد، به هدف های خود در اشاعه گناهان توفیق داشته باشد.

2. فخرفروشی به عنوان یکی از عوامل بدحجابی، سبب می شود که بازار طراحان مد گرم شود و به تولید انواع مدل های تحریک کننده بپردازند.

 

نقش خانواده در بی حجابی

خانواده هایی که از آموزه های دینی فاصله می گیرند، در برزخ میان عمل به آموزه های دین یا تن دادن به خواسته های نفسانی خود قرار می گیرند. باورهای آنها رنگ مذهبی دارد، ولی حقیقت و اساس دینی ندارد؛ زیرا دین را در محدوده ای می پذیرند که با باورهای غیر دینی آنها تضاد نداشته باشد. دین، لقلقه زبان اینان است و در صورت روبه رو شدن با کمترین سختی یا تضاد آموزه های دین با تمایلاتشان، به راحتی از دین چشم می پوشند. فرزندان چنین خانواده هایی، به فرهنگ تسامح در برابر دین خو می گیرند و به تدریج، به سوی بی حجابی گام برمی دارند.

بی شک، مسائل اخلاقی و تربیتی، اهمیت ویژه ای دارد و از پایین ترین دوره سنی باید آموزش آنها آغاز شود. پس اشتباه است که به مسائل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا نُه سالگی توجه نشود و تنها با فرا رسیدن زمان تکلیف، از آنها خواسته شود تا یک باره در درون خود انقلاب رفتاری و فلسفی برپا کنند. فراگیری امور تربیتی، حقیقتی است که باید به تدریج شکل گیرد. حجاب نیز نوعی فرهنگ است و باید کم کم در گذر زمان و حساب شده، در روح و جان فرزندان نهادینه شود. البته سست غیرتی سرپرست خانواده نیز در گرایش به بدحجابی و سستی حیا و عفت زنان و دختران نقش به سزایی دارد. این روحیه منفی گاهی سبب می شود این گونه افراد که مسئول تربیت دینی خانواده اند، با برخی توجیه های نفسانی بر بی حجابی و جلوه گری ناموس خود اصرار ورزند و چه بسا با نمایش دادن زیبایی ها و لباس های فاخر و زینت های گران بهای او، بر دیگران فخرفروشی کنند. به راستی بینش و باورهای چنین سرپرستی، با مردانگی و حفاظت از حریم ناموسی خانواده در تضاد است. گفته اند که: «المرأة عورةٌ»؛ یعنی تمام اعضای بدن زن چنان لطافتی دارد که اگر پوششی مناسب نداشته باشد، مایه آسیب رساندن به خود و جامعه اش می شود. پس چگونه است که سرپرست خانواده در برابر اهل و عیال خود، چنین بی اعتنا می ماند.

 

پیام متن:

خانواده هایی که خود را مسئول تربیت دینی فرزندان نمی دانند و حتی در برابر بی حجابی اهل و عیال خود فخرفروشی نیز می کنند، هم آنان را از جاده سلامت بیرون می برند و هم جامعه را به آلودگی می کشانند.

 

رعایت عفاف در مردان و زنان ـ اشاره به برخی عوارض بی حجابی

طهارت و پاک دامنی، اصلی محوری در بینش اسلامی است. اسلام برای طهارت روحی و عفت عمومی، ارزش بسیاری قائل است. فلسفه وجود برخی احکام شرعی مانند حجاب، برای پیش گیری از تحریک جنسی است. کاهش تحریکات، در صورت بهره گیری از پوشش مناسب بدن و پرهیز از رفتارهای تحریک آمیز در برابر نامحرم، امکان پذیر است. البته اگر عفاف بر روح کسی حاکم باشد، این مسئله در رفتار و گفتار و نوع لباس او نیز اثر می گذارد و از میزان تحریکش خواهد کاست.

عفاف و خویشتن داری باید در مرد و زن، هر دو موجود باشد. مردان باید از هر نوع رفتاری که به نوعی موجب تحریک جنسی است، بپرهیزند. حال اگر برخی افراد، حجاب و پوشش اسلامی را رعایت کنند و شماری دیگر بدان بی اعتنا باشند، بر روحیه مردم اثر منفی می گذارد؛ زیرا کسانی که مسلمانی آنها بر اساس ایمان و منطق محکم نیست، به تدریج، قید و بندهای شرعی را یکی پس از دیگری کنار می نهند و هویت و شخصیت دینی شان را از دست می دهند. از این رو، تجاهر به فسق و تظاهر به گناه و دوری از حریم عفاف، گناه مضاعفی است؛ گناه آشکاری که از حالت فردی و حوزه خصوصی بیرون می آید و جنبه اجتماعی پیدا می کند و آثار منفی آن دامن گیر دیگران نیز می شود. این گونه افراد با کارشان، دیگران را هم به گناه، دعوت و جامعه را دچار تشویش و مرض می کنند. در واقع، اگر میل آدمی به چیزی جلب شود و به آن دست نیابد، تعادل روحی و روانی او به هم می ریزد، درونش ناآرام می شود و بر اثر تکرار چنین حالتی، به عقده روانی تبدیل می شود. کشاندن مسائل جنسی و برهنگی به جامعه، افزون بر متزلزل کردن عفت زنان و مردان، زمینه از هم پاشیدن بنیان خانواده ها را نیز فراهم می آورد. همچنین اگر زنان و دختران و مردان و پسران بالغ جامعه، از شرم و حیا به دور باشند و در پوشش مناسب موی سر، بدن و زینت هایشان و نوع لباس و برخوردها و رفتارهای خویش دقت نکنند، الگوی نامناسبی برای فرزندان جامعه خواهند بود.

 

پیام متن:

1. عفاف و آزرم، نه تنها در زنان، بلکه باید در مردان جامعه نیز باشد تا هر دوشان الگویی مناسب برای فرزندان جامعه باشند.

2. بی حجابی، به دلیل تحریک میل دیگران و آن گاه فرو خفتن آن، سبب به هم خوردن تعادل روحی و روانی دیگران و بروز عقده های روانی در آنان می شود. همچنین بدحجابی به سست کردن بنیان خانواده ها می انجامد.

 

 

برگرفته از : ماهنامه طوبی = تیر 1386، شماره 19

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)